سال های تاکنون
شعر و ترانه
چی بگم
وقتی بارون می زنه
شاخه هامو می شکنه
دل تنها چرا تو
مث گنجیشکا پریشون نمی شی
منو می بینی و حیرون نمی شی
+
نوشته شده در شنبه هفدهم آذر ۱۳۸۶ ساعت 6:12 توسط عبدالجبار کاکایی |
وبلاگ شخصی عبدالجبار کاکایی
----------------------------
طراحی توسط حامد اسلامی
خانه
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
دی ۱۳۹۵
شهریور ۱۳۹۵
اردیبهشت ۱۳۹۵
اسفند ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۴
آذر ۱۳۹۴
مهر ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
آرشيو
آرشیو موضوعی
مصاحبه با شرق
سفر سوریه
كتاب جديد
نویسندگان
عبدالجبار کاکایی
.
پیوندها
اميرحسين كاكايي
علیرضا قزوه
محمدرضا ترکی
سعید بیابانکی
محمد جعفر یاحقی
محمود اکرامی
علی هوشمند
جواد ذهتاب
ناصر حامدی
جلیل صفربیگی
فریبا یوسفی
ناصر فیض
ابولفضل پاشا
BLOGFA.COM