همین دلتنگیا
در مثنوی شریف مولانا آمده است واعظی بر منبر به جان راهزنان دعا می کرد. گفتند: چرا صالحان را دعا نکنی؟ گفت: هر گاه به دنیا رو کردم ،راهزنان کاری کردند که به سمت دوست باز گشتم . گاهی دلتنگی ها بیشتر ما را وابسته تر می کند...این ترانه تو همین حال و هوا گفته شد :
همین دلتنگیا خوبه ، می ترسم
کنارت باشم ازتو بی خبر شم
تو این بی طاقتی یادت می افتم
بذار از این که هستم، دور تر شم
کنارت باشم آرامش می گیرم
حواسم پرت دنیای تو می شه
بذار عادت کنم سرما رو بی تو
چقد شیرینه عشق از پشت شیشه
تا وقتی درد دارم، از تو می خوام
که برگردی تو آغوشت بمیرم
همین دلتنگیا خوبه ، می ترسم
کنارت باشم آرامش بگیرم
من و رویای عشق و بی خیالی
کنار هم، دروغی بی اساسه
بذار عادت کنم با درد دوری
یه وقتا عشق، عین التماسه
کنار تو، مث ساعت، مث عکس
مث آینه، برات تکرار می شم
همین دلتنگیا خوبه که هر صبح
به عشق دیدنت، بیدار می شم
+ نوشته شده در دوشنبه ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت 13:1 توسط عبدالجبار کاکایی
|