کم‌کم شکسته شد، جبروت صدای تو
طاووس پـُرافاده‌ی مغرور، وای تو

تو بی‌پناه عالم و این کودکان خواب
بر شانه بسته‌اند طلسم دعای تو

من از کدام سو، به تو نزدیک‌تر شوم
افتادم از نفس، نرسیدم به پای تو

نفرت به عشق و عشق به نفرت شبیه شد؛
تلخ است ماجرای من و ماجرای تو

این عشق، جز حکایت دادوستد نبود
مردی برای من که بمیرم برای تو