سال های صلح
بگذار تا برگردم از این راه طولانی
از سال های صلح تا جنگ خیابانی
بگذار تا برگردم از رد شعار مرگ...
بر سینه ی دیوار های سرد و سیمانی
خواب تو کابوس برادرهای خونی بود
بگذارتا برگردم ازاین خواب شیطانی
از خاطرات بایگانی در اتاق جنگ
تا نامه ی جا مانده بر دیوار زندانی
از خانه های کوچک تیمی که پنهان کرد
حس جنون آمیز کشتن را به آسانی
بگذارتا برگردم از راهی که پنهان شد
در های و هوی برف سنگین زمستانی
رویای ما زنگ حیاط کوچک تفریح
تفریح ما غوغای گرم گرگ و چوپانی
ما کودکان بی خبر از حال یکدیگر
در مانده از تکرار تکلیف دبستانی
بگذار تا برگردم از عشقی که کم کم مرد
در سینه های خسته از آوارو ویرانی
شایدکه برگردی تو از تصمیم کبرایت
شاید که برخیزم من از فریاد دهقانی
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 22:55 توسط عبدالجبار کاکایی
|
وبلاگ شخصی عبدالجبار کاکایی