باز مي رسم به شهر در جهنمي ز دود

با مسافرانِ خواب با قطار صبح زود

خواب هاي نا تمام ، حرف هاي بين راه

بي تبسم و نگاه ، بي ترانه و سرود

پشت صندلي پر از نام هاي ناشناس

خاطرات بي صدا ، عقده هاي يادبود

جاده ها به شهرها کاشکي نمي رسيد

خواب هاي بين راه کاش واقعي نبود

روستاي من کجاست شهرزاد قصه ها

گم شده بهشت من در جهنمي ز دود