برنامه شب شیشه ای
خانمها آقايان سلام شب شما بخير ممنون از اين كه شبكه 5 رسانه ملي را انتخاب كرديد.
سوال نظر سنجي
كلام كداميك از اين موسيقي هايي كه پخش مي شود بيشتر به دل مي نشيند؟
1. عبدالجبار كاكائي با صداي فريدون و موسيقي كبوتر.
2. اكبر آزاد ،آسيمه سربا صداي محمد اصفهاني.
3. محمد علي بهمني ،اين شفق است يا فلق با صداي مرحوم ناصر عبداللهي.
4. بامداد جويباري ،خاك خوب با صداي امير تاجيك.
كسي كه روبروي من نشسته از نام آور ترين و شاخصترين هنرمند در عرصه شعر وترانه است شعرهاي خيلي كلاسيك و فاخري را از ايشان در حوزه شعر و ادبيات شنيده ايم و هم ترانه هاي خيلي زيبايي به قلم ايشان و توانايي سازندگان و خوانندگان به كارهاي ماندگاري تبديل شده است او نامي آشنا است در عرصه شعر و موسيقي به نام عبدالجبار كاكايي عزيز سلام به برنامه ما خوش آمديد.
به نام خدا من هم سلام عرض ميكنم خدمت شما و همشهريان عزيز و شب بخير ميگويم .
آقاي كاكايي چون الان شما يك مدير هم هستيد در بخش ترانه كشورمان قرار است كه مديرانه پاسخ بدهيد يا شفاف و غير از نگاه مديريتي ؟
من عادت به مديريت ندارم آقاي رشيد پور شايد حس خودم هست سعي ميكنم كه به عنوان يك ترانه سرا پاسخ بدهم .
شما ميگوييد من عادت ندارم مديريت كنم پس چرا رفتيد در حوزه مديريت ؟
در بعضي از مواضع به تخصص احتياج است و اين هم يك حوزه تخصصي است و طبيعتاً كسي كه نا آشنا باشد با اين فضا نمي تواند. برخي از مديران فرهنگي رده بالاي كشور اعتقادشان بر اين است كه شاعران داستان نويسان و كساني كه اهل آفرينش وادبيات هستند بهتر از آنهايي كه نيستند مي توانند يك مجموعه را اداره بكنند اين بايد با وضعيت ما هم بسازد چون ما مهره نمي شويم و در چار چوب قرار نميگيريم و خودمان هستيم وقتي كه بر اساس صلاحيتشان به ما اعتماد ميكنند بايد تاوان اين مسئله را هم بدهند .
مگر قرار است تاواني بدهند؟
بله . حوزه هاي فرهنگي كشور عموماً با احتياط عمل ميكنند به ويژه در همين مركز به نام صدا و سيما در واقع دعوت كردن از كسي كه خودش اهل آفرينش ادبي است و خواستن از او به نوعي او را در مورد مسئوليتش روي كفه ترازو قرار مي دهند او خودش خالق اثر است و تواناييهايش را مي خواهد عرضه كند و از زاويه اي ديگر در يک مجموعه اي قرار گرفته كه بايد ضوابطي را اعمال بكند من فكر ميكنم كه اصطكاك اين دو اتفاقي را بوجود مي آورد من فكر ميكنم كه مديريت هنرمندان است در حوزه هاي فرهنگي و خوب تحمل نا پذير است براي مديران رده بالا .به نظر من از دست دادن كسي كه آفرينش ادبي مي كند در حوزه مديريتي اين كشور كم هستند اين افراد و كار سختي است .
آقاي كاكايي عضو شوراي تصويب ترانه هستند در وزارت ارشاد. روال تصويب ترانه در وزارت ارشاد چگونه است؟
ترانه ها از نظر فني مورد ارز يابي قرار ميگيرد خوب اين برمي گردد به همان مديريت هنرمندان چون دعوت بنده به شورا چيزي در حدود 7 يا 8 ماه است كه انجام شده است بنده در معيت آقاي بهمني و اهورا ايمان دعوت شديم تا مجموعه شوراي تصويب ارشاد را تكميل كنيم و حوزه ترانه پاپ به ما واگذار شد .خوب شرطي كه با آقاي غزوه ؟ مدير اين مجموعه گذاشتم اين بود كه بنده صلاحيتهاي ادبي و توان تكنيكي ترانه سراها را ارزيابي ميكنم كه از سوي آقاي بهمني و اهورا ايمان ابلاغ شد به آن مجموعه آنچه كه از قلم ما رفته مبتني بوده به صلاحيت و توانا يي تكنيكي آثار .توانايي تكنيكي يك ترانه سرا را سنجيدن لازمه آن اين است كه ببينيم ايشان در چينش واژه ها و كلمات از پس آن موضوعي كه مي خواهد بر آمده يا نه .
پس كاري به وزن و قافيه نداريد؟
شامل آن هم مي شود چون اين جزء مقدمات كار است اسلوب يك شاعر و ترانه سرا بررسي مي شود مهارتهاي فني در كنار هم نشاندن واژه ها ترنه سرايي كه شامل اين صلاحيتها باشد هم مي تواند در عرصه هاي سياسي ترانه هايش را مطرح بكند و هم عاطفي وعاشقانه.من بارها عرض كردم خدمت ترانه سراها در مجامع عمومي وقتي كه وارد اين دو حوزه مي شويد با توان و تكنيك پيش برويد هيچ مسئله اي در تصويب ترانه ها نداريد كما اينكه ترانه هاي آن ترانه سراي عزيز كه ما همه كار هايش را دوست داريم جنتي عطايي عزيز ترانه هايش آمده و تصويب شده است حتي خدمت ترانه سراهاي جوان عرض كردم كه اگر تمايل كار عاشقانه داريد كه حتي اگر كاملاً هم واضح است كه عشق مجازي است مثلاٌ با توان ترانه سرايي مثل نادر نادر پور وارد اين عرصه بشويد .به نظر من صلاحيت تكنيكي داشتن نقطه مثبتي است كه تمام نقايصش را مي تواند بپوشاند من حالا با يك ترانه سرايي مواجه هستم كه خبره است در كارش توان دارد و من ناگزيرم كه او را به عنوان يك آدم حرفه اي وارداين عرصه بكنم ما گرايش سياسي در ترانه نداريم يعني چيزي كه بخش محتوايي موسيقي پاپ را مي سازد رويكرد اجتماعي آن خيلي مهم است ولي رويكرد اجتماعي و سياسي در حوزه پاپ خيلي ضعيف است.
چرا؟
علت آن را بايد از مردم شناسها ، جامعه شناسها ، روانشناسها و در آخر از سياست مدارها پرسيد .بعضي ها اعتقاد دارند كه نسل دچار سرخوردگي است در خودش فرو رفته و گرايش بيروني ندارد به نظر من نسل، نسل زيركي است تن به حوزه هاي آرماني نمي دهد به خاطر اينكه خطرات محتمل آنرا احساس ميكند . من توقعم اين بود كه در مدتي كه در آنجا هستيم مواجه بشويم با ترانه هايي كه سير سياسي اجتماعي دارند و ما دچار ترديد بشويم در تصويب آن ولي همچين چيزي نشد.
اگر شعري با گرايش سياسي و عشقي بيايد واز لحاظ تكنيكي هيچ ايرادي نداشته باشد شما تصويب ميكنيد و كار هم ساخته مي شود و پخش مي شود ؟
ساخته شدن و پخش شدن آن به من ارتباطي ندارد تنها تا آنجايي كه بنده تصويب ميكنم تصويب مي شود ولي من خودم هم زياد وارد به خانه ها و مراحل بعدي نيستم ولي بايد يك مراحل ديگري هم داشته باشد يك شوراي تلفيقي نظر ميدهد علي الظاهر يك شوراي فرهنگي عمومي هم نظر ميدهد .ولي ديگر بعد از ما از حوزه مسئوليت ما خارج مي شود.
يكي از كارهاي آقاي كاكايي را بشنويم و بر ميگرديم.
قبلاً هم اين كار اجرا شد ولي به اين انداره ديده نشد ؟
بله در يك حوزه ديگري اين كار توسط خواننده اي خوانده شد ولي متأسفانه بدون اجازه من اين كار ساخته شده بود .ولی وقتی این کار پخش شد خود به خود آن کار قبلی حذف شد.
چون آقاي كاكايي عزيز از داوران جشنواره استانها بودند كه در شمال كشور برگزار ميشود.مي خواستم از شما كه يكي دو دقيقه در اين مورد توضيح بدهيد .
عرض كنم كه فرصت قشنگي بود كه ما سرمايه هاي موسيقي استانيمان را شنيديم شعر ها را همراه با ملودي ميشنيديم و گروه ترانه نمره مي دادند به آثار نكته اي كه براي من جالب بود موسيقي محلي و مقامي ما معمولاً در اين جشنوارها در سطح حرفه اي شركت ميكند ولي گروههاي ديگر در سطح آماتور شركت مي كنند و اين مي تواند خيلي تأسف آور باشد حتي بخش سنتي هم در حوزه آماتوري شركت ميكند اما نسبت به اين حوزه نسلها بي توجه هستند و هم نهادها بي توجه هستند.كسي كه مي آيد سه تار ميزند و محلي مي خواند كسي است كه استخوان خرد كرده و مثل همان پير جنگي مولانا است ويه تيپهاي سين سايزر هم وارد عرصه پاپ شده رقابت مقداري نابرابر است ولي به هر حال عرصه سنت و مدرنيته است .
شايد اين يك درد و دل قشنگي است و بايد دنبال راه چاره بود موسيقي هاي اصيل محلي و مقامي كه خيلي از آهنگهاي پاپ هم برگرفته از موسيقي هاي محلي و سنتي ما هستند خيلي كم لطفي مي شود .
يك ارتباطي برقرار ميكنيم با شمال كشور كه آقاي دارابي عزيز معاونت مجلس و امور شهرستانها در حال سختراني هستند با هم تماشا مي كنيم و برمي گرديم گفتگوي فني خودمان را ادامه مي دهيم.
آقاي كاكايي عزيز آن كاری را كه پخش كرديم با صداي فريدون و آقاي اصفهان پور بود خوانده شده بود ولي ديده نشده بود بنابراين بايد نقش آهنگساز و خواننده در شنيده شدن يك ترانه خيلي مؤثر باشد درسته ؟
بله قطعاً مهم بوده است خيلي از ترانه هاي من كه آهنگهايي روي آن قرار گرفته است كه اين كار گم شده است در حالي كه كلام ترانه كم از كارهايي نبوده كه گل كرده است گاهي ترانه اي بوده كه نسبت به ترانه هاي ديگر نقطه ضعفهايي هم داشته است ولي روي آن يك آهنگ قشنگ قرار گرفته و در يك جايگاه خوبي هم قرار گرفته است .
پس چرا برخي از ترانه سرا ها معتقدند كه اصالت يك كار به كلام و ترانه است كه اگر خوب باشد مي ماند و اگر بد باشد نمي ماند ؟
اين برمي گردد به مبحث ترانه من عادت ندارم كه مطلق راجع به موضوع ترانه نظر بدهم براي اينكه ژانر ما با پديده اي مواجه هستيم كه از خواجه حافظ شيراز را در برمي گيرد تا ترانه هاي امروزي اين جوانها به هر حال قابليت اين را پيدا مي كند كه بر محمل آهنگ قرار بگيرد و بر دلها بنشيند اين گاهي شعر است وگاهي كلامي است كه تكميل ميكندموسيقي را يعني كلماتي كه به خدمت موسيقي در مي آيد و دقيقاً نقش ساز را ايفا مي كند و خودش را هم مقيد به معنا نميداند اين يك حوزه گسترده اي است و نمي شود كه در يك قالب آن را گنجاند اما به نظر من مي شود براي بعضي از ترانه ها ميراث مكتوبي را فرض كرد يعني كه مي تواند پس خواننده و پس از ترانه سرا به عنوان يك ميراث مكتوب در گوشه اي از فرهنگ ما بماند .سرايندگانش آزاد هستند و مخاطبانش هم مختارهستند كسي حق منكوب كردن و كنار گذاشتن اين كارها را ندارد اين كارها دست بر قضا هم مخاطب دارند و هم علاقه مند دارند بخشي از كار را هم كه عرض كردم نسبت مكملي دارد با ساز ،خيلي از ترانه هايي كه در آنطرف ساخته مي شود و به سبك موسيقي پاپ عرضه ميشود به سمت سازي مي رود و دارد از آواز فاصله ميگيرد
برعكس فضاي داخل كشور كه مردم به آواز توجه دارند وقتي كه ترانه تمام مي شود منتظر آن اتفاقي كه قرار است در دل بيفتد هستند.
شما به تكنيك و فن در قسمت ترانه اشاره كرديد گفتيد كه خيلي مهم است كه قافيه داشته باشد وزن داشته باشد اما الان مثالهاي نقضي در ذهن من است در موسيقي پاپ كشورمان كه ترانه اي نه وزن داشته نه قافيه خيلي ماندگار بوده و خيلي محكم و حسي هم بوده ولي الان اگر چنين ترانه اي بيايد در شوراي شما تصويب نميشود ؟
من عرض كردم كه وزن و قافيه يكي از المانها است اگر توجه كرده باشيد من توضيحم روي چينش استادانه كلمات است عرض كردم كه ترانه سرا كسي است كه كلمات را استادانه كنار هم ميچيند از ظرفيت چينش كلام ميفهمي كه طرف تبحر دارد اين صلاحيت را نه در ترانه بلكه در بنايي هم ميشود فهميد يكي يك زماني به شوخي ميگفت كه اين اتل متل توتوله گاو حسن چجوره قافيه ندارد چه طور اينها باهم قافيه شده است گفتم اتفاقاً فرهنگ فولكلور مردمي اشتباه نكرده است وقتي كه بچه ها مي خوانند مي گويند اتل متل توتوله گاه حسن چجوله يعني ادبيات فولكوريك مردم اشتباه نميكند ببينيد من الزامي در قافيه نميبينم استادي و مهارت مي تواند كلمات را كنار هم بچيند حتي بزرگي مثل مو لانا هم اين ها را رعايت نكرده است اما غلط قافيه و وزن براي كسي است كه در چينش كلمات مشكل دارد ضعف تأليف و انشاء دارد و غلط املايي كه حالا آن را اشاره نمي كنم .
خوب اين شايد به اين دليل است كه حوزه ترانه به گونه اي است كه وقتي احساس ميكنيم كه چند كلمه اي در خلوت خودمان مي نويسيم و كيف ميكنيم مي تواند ترانه هم باشد و مي تواند با هم بخواند كمي شايد اين ترانه سراها از حريم هنري خودشان خيلي خوب دفاع نكرده اند يك بحث ديگر آقاي كاكائي شما و آقاي بهمني يا آقاي غزوه عزيزجزء كساني هستيد كه آثار ماندگار شعر داريد و جالب اين است كه شما و امثال شما ؛بگذاريد از همكارمان هم نام ببرم سهيل محمودي عزيز انتقاد ميكرديد كه ژانر ترانه خيلي نمي شود كلاس برايش گذاشت و جالب اين است كه تمام اين آقايان شروع كرده اند به ترانه گفتن دليلش چيست مي خواهيد ترانه را ببريد بالاتر يا متقاعد شديد كه ترانه هم خوب است ؟
شما با اظهاراتتان مي خواهيد من را محكوم كنيد من معتقد نيستم به چنين چيزي .اولاً شاعر با ترانه سرا قابل قياس نيست من اعتقاد دارم ترانه سرايي مهارتي است افزون بر شاعري حتي يك جايي مثال زدم گفتم كه 2 تا آشپز را با هم مقايسه كنيد كه مي خواهند يك غذايي را طبخ كنند به شاعر مي گويند كه از مواد غذاييت مي تواني هر طور كه خواستي استفاده بكني اما به ترانه سرا مي گويند كه بايد مطابق ذوق عمومي همه و قريحه همه اين كار را بكني پس آن وظيفه اش دشوار تر است آن نمي تواند تزاحم تصوير ايجاد بكند یا بايستي بادقت و ماهرانه ضمن اينكه توان شاعري اش به اثبات رسيده باشد حالا بايد با يك توان افزون بر شاعري اش و با استادي و مهارت زياد كلام را طوري در كنارهم قرار بدهد كه از آن ترانه در بياورد يعني شعري را خلق كند كه هم خواص بپسندند و هم عوام بپسندند من تا جايي كه مي دانم از آقاي بهمني هم نشنيده ام چنين چيزي را و دوستان ديگر را چون اشراف ندارم به مقالات و مصاحبه هايشان ، نمي گويم من جسته و گريخته اين حرف را گاهي ميشنوم از خود آقاي غزوه هم شنيده ام من با ايشان صحبت كردم و گفتم كه اينگونه نيست كه ما فكر كنيم ترانه سراها شعراي متوسطي هستند آنها كه اگر مي خواستند خلاقيت خود را در شعر بگذارند چه بسا جنتي عطاري اگر مي خواست توان خود را به جاي ترانه به شعر بپردازد كمتر از محمد رضا احمدي و ديگر شعراي امروز ما نميشد ولي ترانه سرا شد چه مقدار خلاقيت ايجاد كرد در زبان فارسي و در حوزه خودش هم توانست درجه 1 بشود .
پس شما مي فرماييد ترانه سرا ها ذوق افزون نسبت به شعرا بايد بكار بگيرند .
ذوق و مهارت بيشتري ترانه سرا از يك شاعر بايد بيشتر با مردم در ارتباط داشته باشد .
باز هم به شمال ميرويم و ميبينيم كه در آنجا چه مي گذرد.
بله در مونيتور هم ميبينيد كه آقاي هرمز شجايي مهر عزيز در حال اجراي اختتاميه جشنواره است .گريزهاي گاه به گاه ما به شمال كشور به خاطر اهميت اتفاق رسانه اي است كه در شمال كشور صورت گرفته است.
من مي خواهم از شما كه سمتي در تصويب ترانه داريد بپرسم كه از نظر شما ترانه مبتذل يعني چه؟
اگر ابتذال را مي خواهيد تعريف علمي بكنيد به چيز پيش پا افتاده مي گويند مبتذل آن تصوير سياسي كه آمده سوار بر اين كلمه شده است و به آن جهت داده است آن يك چيز ديگري است چناچه مهارت استادي شاعر در كنا ر هم نشاندن كلمه ها زيبا باشد مي تواند هر مفهومي را حتي مفاهيم عشق هاي انساني را و در هر سبك و شكل بيان بكند و ادبيات ما سرما يه اي از اين آثار است .ابتذال عرض كردم به معني پيش پا افتاده است عمده آثاري كه ما الان با آن مواجه هستيم اگر دوستاني كه در حاشيه نشسته اند و انتقاد مي كنند به روش كار ماشايد از روش كار ما دقيقاً مطلع نباشند اگر خودشان در جايگاه ما قرار داشتند واقعاً اقرار مي كردند كه شما داريد واقعاً كار شاقي ميكنيد حداقل آن اين است كه ذوق خودتان صدمه نميبيند به هر حال اين همه آثاري كه به معناي واقعي كلمه در شرايط ابتذال قرار دارند يعني ضعف تأليف و غلط دستوري دارند چون نظري ها مي آيند سراغ من و با من بحث ميكنند ووقتي كه من به آنها ميگويم كه شما ضعف تأليف داريد ميگويد يعني چه؟ميگويم كه بر فرض مثال اين عبارت مشكل دارد نسبت اين صفت با اين كلمه ايراد دارد وقتي هم كه مي پرسم ميبينم كه 5يا 6 ماه است كه شروع كرده به ترانه گفتن . پديده صنعت و تكنولوژي فرهنگ امروز اين بستر را در اختيار همه قرار داده است كه از نقطه اي كه هستند بپرند در اين آب و شنا بكنند علاوه بر اين آهنگسازها ترانه مي گويند گاهي به شوخي مي گويم كه اگر من پاي پيانوبنشينم و خارج بزنم شما تأييد ميكنيد؟ به همان دليل من شاعري شما را تأييد نمي كنم و اين چيزي كه براي من آوردي شعر نيست از نظر من ابتذال يعني اين چيزي كه ما الان خيلي با آن مواجه هستيم تصور نكنید كه ما الان با شعرهاي قوي مواجه هستيم ما خيلي مشكل داريم سر تصويب آن و با شعرهاي تعريض دار سياسي مواجه هستيم كه الان مانده ايم چكار بكنيم، نه همچين ماجراهايي نيست آنچه كه مي آيد شما به من مصداق نشان بدهيد اين شعر آمد پشت آن هم يك ترانه سراي قوي ايستاده است و آن صلاحيتي كه شما مي گوييد را هم دارد اما شما كارش را تصويب نكرده ايد.
اين شورايي كه تشكيل شده است چندماه است كه تشكيل شده است؟
6،5ماه است
يعني اگر 3،2 ماه از اين بگذرد ما حتماً آثاري را در بازار ميبينيم كه بايد تعجب كنيم كه چگونه مجوز گرفته است.
عرض كردم با توجه به شرايط موجود در بازار شايد شما به تعجب هم نرسيد .
البته من يك چيزي شنيدم و تعجب هم كردم يك مضموني داشت كه خودتو واسم موش نكن منو فراموش نكن خودتو واسم لوس نكن منو مأيوس نكن .
مگه این اومد تو بازار؟خوب به هر حال اين همان نمونه هاي ابتذالي است كه من خدمت شما عرض كردم .
خوب اين كه هم قافيه دارد و هم وزن .
آن نكته اي كه خدمتتان عرض كردم ندارد كسي كه به هر حال ترانه سرا باشد به اين اثر نمره مثبتي نميدهد يه وقتي كلامي است كه در پشت آن يك ترانه سراي قوي ايستاده است من ديدم كه شما در يكي از برنامه هايتان از ترانه هاي سيد فريد احمدي ايراد گرفته بوديد ايشان ترانه سرايي است كه صلاحيتش را ثابت كرده است آن ترانه هايي هم كه براي بنيامين گفته شما اگر دقت بفرماييد آن چيدمان استادانه اي كه من گفتم در بيشتر آن ترانه است .
من توضيحي بدهم كه در آن موقع نمونه هايي را بررسي ميكرديم كه تصويبش در ارشاد تعجب برانگيز است وگرنه من سيد فريد احمدي را بسيار دوست دارم .
معادله روشن است براي هردوی ما . شما در مكاني قرار گرفته ايد كه منتظر هستيد با ترانه سراهاي قوي مواجه بشويد با گرايشهاي اجتماعي و عاشقانه اما مواجه هستيد با سير آثار مبتذل كه صلاحيت ادبي ندارد .
پس اين جو سازي هايي هم كه مي شود كه شورا ي ترانه ارشاد مجوز نمي دهد از طرف همان ها است ياآدمهاي قوي هم هستند ؟
من تصور مي كنم كه از طرف همان ها باشد يعني كساني كه جو ساز ي ميكنند كه كساني هستند كه صلاحيت ادبي و هنري شان را كسي تصويب نميكند اما ممكن است كساني هم باشند كه فضاي كار ما را تجربه نكرده اند من اين چيزهايي كه خدمت شما عرض كردم روال ما است و منش ما است و مديران فرهنگي به ما اعتماد كرده اند يعني به من بهمني و اهورا ايمان اعتماد كرده اند در جايي ممكن است كه چوب اين اعتماد را هم بخورند خدمتتان عرض كردم كه ما صلاحيت فني ترانه را تأييد ميكنيم منتهي به هر حال مراحل و موارد ديگري هم است .
شما گفتيد كه آن فيلترهاي ديگر تا به حال نشده است كه امضاي شما را نقض بكنند .
بله تا به حال همچين موردي پيش نيامده است.
يك كار جديدي از فريدون آسرايي پخش ميكنيم كه شعر آن را نيز آقاي كاكايي گفتند گوش كنيد بسيار زيباست.
آهنگساز اين كار پدرام كشتكار است و صدابردار هم فرزين فرزين فر .البته آهنگش هم ميدانيد كه براي آن شعر معروف تركي است .
من اين را در آرشيوآقاي صفاريان هم ديده بودم .
بله مدتي ايشان در روي تنظيم آن كار ميكرد و بعد بنا به دلايلي تنظيم به آقاي كشتكار سپرده شد .هنوزم به بازار نيامده است.
مي شود خواهش كنم با صداي خودتان يك شعر عاشقانه براي ما بخوانيد ؟
كيه چشماي تو رو ببينه طاقت بياره / تو بايد قصه باشي قصه حقيقت نداره/ تو رو از خيال شاعرا به من هديه دادن/ تو رو از باغهاي خلوت خدا فرستادن/ من كه رسم عاشقي را مثل مجنون بلدم/ تورو باور ميكنم اما هنوز مرددم/ اون كدوم ابره كه دل تنگ تو باشه نباره/ كيه با چشم تو روبرو بشه كم نياره/ تو هموني كه غم جدايي را خاك ميكني/ شك رو از لمس سر انگشتان من پاك ميكني/ كيه چشماي تورو ببينه طاقت بياره/ تو بايد قصه باشي قصه حقيقت نداره.
شما علاوه براين كه خيلي خوب ترانه ميگوييد خودتان هم خيلي خوب ترانه هاي خودتان را مي خوانيد من فكر ميكنم كه كارهايي هم كه بهروز صفاريان روي كلام ترانه هاي شما مي سازد خيلي جان كار را بيشتر ميكند .
اينجا جا دارد كه من از بهروز واقعاً تشكر بكنم كه ايشان واقعاً استعداد بالايي است در عرصه موسيقي پاپ ما من خيلي متأسف شدم كه ايشان از مسير آلبوم جدا شده اما اميدوارم كه در آتيه بتوانم كارهايم را تكرار بكنم .
چندتا اسم ميگويم نظرتان را بفرماييد.
1. شاهكار بينش پژوه : مبدع يك شيوه از ترانه است كه من تصور ميكنم خيلي دوام ندارد با توجه به وضعيت فرهنگي كشور ما و با توجه به اينكه اين تجربه بيشتر هم شده است يك جاهايي خواندم كه يادي از مكتب واسوخت كرده اند اما اين ترانه ها ربطي به مكتب واسوخت ندارد .به نظر من مشكل اين ترانه هااين است كه ريشه ندارند .
2. روزبه بماني : خلاقيتش بيشتر از تجربه اش است .اينگونه انسانها آينده درخشاني دارند من احساس ميكنم كه ابتكار و خلاقيت آن بيشتر از دانشش است مثل روحي كه از كالبدش جلوتر حركت ميكند .
3. فرزاد حسني : از ايشان من ترانه اي كه روي آن نظر بدهم نشنيده ام ولي استعداد خوبي است در اجرا.
4. نيلوفر لاري پور: از ايشان هم كارهاي خوبي شنيده ام و اگر بين خانمها بخواهيم انتخاب بكنيم ايشان جزو موفقترينها است.
5. سيد فريد احمدي : ايشان در ژانر خودش كه گرايشات ديني دارد يكي از بهترينها است .
6. يغما گلرويي : ايشان هم جزو كساني است كه اگر من بخواهم ترانه سراهاي خوب را نام ببرم ميگويم اهورا ايمان يغما گلرويي اينها با استادي و مهارت سراغ ترانه رفته اند هردوی آنها در مرحله اي قرار دارند كه ديگران شايد كم به آنها نزديك بشوند .
7. اكبر آزاد : ايشان سمت استادي براي من دارد اين يك واقعيت است در همين نظر سنجي من نسبت به استادم بهمني و اكبر آزاد و بامداد جويباري كه چند مجلسي ايشان را زيارت كرده ام عرض ارادت ميكنم ،اكبر دل بسيار بزرگي دارد و من از ايشان ترانه هاي قشنگي شنيده ام .
130366نفر در نظر سنجي شركت كرده اند.
دوست دارید نتیجه نظر سنجی چی باشه؟
یقیناً دوست داریم استادم آقای بهمنی انتخاب شده باشند.
1. 36% به عبدالجبار كاكائي رأي داده اند موسيقي كبوتر با صداي فريدون.
2. 33% به اكبر آزاد و آسيمه سر با صداي محمد اصفهاني رأي داده اند.
3. 25% به محمد علي بهمني و اين شفق است يا فلق با صداي ماندگار مرحوم ناصر عبدالهي رأي داده اند.
4. 6% به بامداد جويباري با صداي امير تاجيك براي خاك خوب رأي دادند.
يك عدد از 1 تا 130366بفرماييد.
130365
0912176. دو رقم آخر.07برنده يك سكه بهار آزادي .
من سپاسگزارم از شما وخدا نگهدار.
منو رها كن ازاين فكر تنهايي.خدانگهدار.