خانه ی آخر
نه راه به جایی، نه پناهی ،نه امیدی
چون قفل زبان بسته به دنبال کلیدی
سرگشته ازین بازی بی فایده ای دل
سربازی و تا خانه ی آخر نرسیدی
سهم تو ازین سال پر از حادثه روزی ست
چون ماهی قرمز وسط سفره ی عیدی
بی حاصلی از برزخ سی سال تکاپو
نه طالع نحسی ، نه سرانجام شهیدی
بگذار در آغوش تو ویران شوم امروز
بی فایده است از تو تقاضای جدیدی
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 22:24 توسط عبدالجبار کاکایی
|