مشروطیت حجامت مردم
اما شعر مشروطه درست در زمانی شکل می گیرد که آثار تجدد طلبی با سفر های فرنگ شاهزاده های قجری و قیاس ممالک محروسه با بلاد فرنگ در گفتمان رایج سیاسی عصر مشهود می شود تقریبا اصول خواسته های عمومی مردم و افق حرکت معلوم می شود و شعر به طراحی این صحنه می پردازد غافل از این که در عرصه ی عمل تجربه هایی خام پیش رو ست و عدم امکان مهار زبان ها و قلم ها و بافت سنتی اطلاع رسانی رایج در ایران عرصه را بر خیر خواهان واقعی ایران بزرگ تنگ می کند .
تاثیر نفوذ همسایه شمالی و دخالت حکومت بریتانیا قبای مشروطه خواهی را به چندین وصله دیگر می آراید و نفوذ شاهزاده های نیم جان قجری و پیوند روحانیون وحشت زده ازرخنه ی بی دینی این بنای نو ساز را بر سر روشنفکران ایرانی خراب می کند ماجرای تلخی که متهم اصلی آن پیشروان جنبش ومتعصبان سنتی جامعه ی ایرانند.
هنوز بنای مشروطه در وطن اسلامی و مامن علوی صاحبان شریعت شیعی استوار نشده که تلاش برای ترویج بی دینی به شکلی توهین آمیز و مضحک آغاز می شود میرزاده جوان ضمن تمسخر کسوت سنتی روحانیت در چند موضع از اشعار خود به تایید نظریه داروین می پردازد ایرج میرزای نسبتا جوان اما خام به مضحکه شعائر دینی و سنت رایج تعزیه می پردازد و هر یک از پرچمداران مشروطه به نوعی در طراحی سنگ قبر آن دست می برند تا این آرزوی طبیعی و خواست عمومی تبدیل شود به یک میل سیاسی یک سویه و افراطی و مستعد تحریم و فتوا ..
اگر خویشتنداری در شعر اجتماعی مشروطه بود و اگر گفتمان رایج در آن دوره مبتنی بر واقعیت های روز جامعه ایران بود قطعا اتفاقات تاریخی صد سال اخیر سیر دیگری داشت با این حال تصور می کنم خون های ریخته شده در مسیر مشروطیت به نوعی حجامت مردم برای تندرستی و واقع بینی در رفتار های سیاسی امروزشان بود.