در باره ی فستیوال گلاویژ سلیمانیه ی عراق2010
روا نیوز:در حالیکه مجری برنامه، آقای عبدالجبار کاکایی، ترانه سرای ایرانی را برای اهداء جایزه نفر اول داستان نویسی به روی صحنه فراخوانده بود، فرهاد پیربال، نوسینده و روشنفکر کرد عراقی، در مقابل سن اما رو به حضار در سالن، دست داستان نویس برگزیده جشنواره را بلند کرد و خطاب به برخی از اعضای هیئت فرهنگی ایرانی اعلام کرد: "متاسفم که نویسندگان نسل جوان کرد جایزه خود رااز مسولان سانسور نشر و مطبوعات در ایران دریافت می کنند
قول داده بودم چیزی در خصوص حاشیه ی فستیوال ننویسم مگر اینکه قلب واقعیت شده باشد و شد.
فرهاد پیر بال قربانی بد سلیقگی نظام مدیریت فرهنگی ماست این شاعر و نویسنده کرد زبان عراقی در سلیمانیه ی عراق رو به روی جمعیت ایستاد و از ممیزی فکر و اندیشه در ایران گله کرد اگر چه حتی دوستان نزدیکش بعداز ترک سالن او را آدمی نامتعادل توصیف کردند و اگر چه شب پیش از آن حرکت، سر میز شام اظهار ارادت عمیق قلبی به من و شعر من داشت اما این حرکت سبب شد تا بیش از پیش نگران رفتار سبک برخی مدیران فرهنگی در خصوص صاحبان اندیشه های متفاوت باشم او به من گفت یک بار بخاطر خواندن شعر فروغ در اردوگاه پناهندگان عراقی در ایران از مسوول اردوگاه کتک خورده است سیلی نا بخردانه به گوش فرهاد پیر بال سالها بعد بازتاب غم انگیز خود را نشان داد تا او رفتار نا متعادل مسوول اردوگاه را با رفتاری نامتعادل جبران کرده باشد . در شرایطی که همه چیز مهیای بالندگی تفکر نو دینی برخاسته از انقلاب است ما باید پاسخگوی کژاندیشی و رفتار نا درخور مدیران فرهنگی باشیم هم اکنون کتاب های فرهاد پیر بال گرفتار فیلترینگ مصلحت جویی فرهنگی ما در وزارت ارشاد است فرهاد مثل بسیاری دیگر نمی توانست بفهمد و حالا نمی خواهد بفهمد که بین آفرینندگان ادبی و ممیزان ادبی در هر کجای دنیا تفاوت است او بین نظام امنیت فرهنگی و سیاسی کشورهای سوسیالیستی و کاپیتالیستی وآفرینندگان ادبی اش تفاوت قایل است اما در ایران همه را مجاور و هم فکر و همکار می بیند. به نوبه ی خودم برای فرهاد و دوستانش متاسفم و از اینکه حرفهای دلسوزانه ی من و امثال من نمی تواند موثر باشد بیشتر متاسفم و از اینکه نظام فرهنگی ما ظاهرش غیر قابل تحمل و باطنش هنوز هم تحمل پذیر است متاسف و تا حدودی متعجبم .