باد نمی پرسد  در می زند

می پیچد بر در  سر می زند

 

من ولی از باد پریشان ترم

نبضم با کوبه ی در می زند

 

حبس سکوتم پر از آواز هیس

ساز مرا مرگ مگر می زند

 

خاموشم تنها با یاد تو

گنجشکی در من پر می زند

 

روز و شبم نیست پرم از تپش

دل به هوایت چقدر می زند

 

ساز الفبای تو با شعر من

هر دم آهنگ دگر می زند